

- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
سنتی
متن ترانه فریاد هجران
خبرت خراب تر کرد جراحت جدایی
چو خیال آب روشن که به تشنگان نمایی
چه کنند اگر تحمل نکنند زیردستان
تو هر آن ستم که خواهی بکنی که پادشایی
فریاد یارب یاربم از گوشه میخانه ها
با گردش پیمانه ها هر شب به گردون می رود
هر کس در این دشت جنون، باشد به عشقی مبتلا
گل چیند از راه وفا، گل چیند از راه وفا
خار غم لیلا ولی، در چشم مجنون می رود
مستی بی غم نبود، بی غم عالم نبود
اما غم عشق بتان باشد صفای این جهان
باز که این غم روز و شب از چشم من خون می رود
فریاد وا هجران من هر شب به گردون می رود
بنگر که بی او عمر من چون می رود، چون می رود
چون می رود، چون می رود
عاشق شدم بی دل شدم در عاشقی کامل شدم
در مکتب دیوانگی عاقل شدم، عاقل شدم
متن ترانه شهر حسود
ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونمون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم
ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم
بی خبر از حال هم آواره ی دنیای دردیم ما واقعا با هم چه کردیم
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
پس بدین فرصت خندهامو پس بدین شادی تو صدامو پس بدین قلب عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریه هامو …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
تلخه اما با هم نبودیم ما آدمای شهر حسودیم خسته از کابوس رفتن دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم …
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
- ★★
شما اولین نظر را بنویسید.